مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
بررسی تنوع ژنتیکی اکوتیپ های جاشیر Prangos ferulacea با استفاده از نشانگرهای مولکولی RAPD و ISSR
165
178
FA
منصوره
مرادی
دانشآموخته کارشناسی ارشد، مهندسی کشاورزی- اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند
s.moradi522@gmail.com
علی
ایزانلو
0000-0002-5388-1716
نویسنده مسئول، استادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، پست الکترونیک: a.izanloo@birjand.ac.ir
a.izanloo@birjand.ac.ir
محمد
ضابط
دانشیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند
mzabet@bijand.ac.ir
10.22092/ijrfpbgr.2019.126818.1344
DOR:<br /> <span lang="EN-GB">98.1000/1735-0891.1398.27.165.54.2.1576.32</span><br /> جاشیر یک از اعضاء خانواده چتریان بوده و با توجه به اهمیت و تنوع این گیاه دارویی، حفاظتی، صنعتی و علوفه ای، بررسی تنوع ژنتیکی و تعیین قرابت گونه های مختلف آن امری بسیار ضروری است. در این مطالعه، تنوع ژنتیکی 19 اکوتیپ جاشیر جمع آوری شده از مناطق مختلف ایران با استفاده از نشانگرهای ISSR و RAPD مورد بررسی قرار گرفت. تعداد پنج آغازگر ISSR و هشت آغازگر RAPD برای بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپ ها مورد استفاده قرار گرفت. آغازگرهای رپید در مجموع 44 نوار قابل امتیازدهی نشان دادند که 42 نوار چندشکلی داشتند. هفت نشانگر 100 درصد چندشکلی را نشان دادند. آغازگرهای ISSR استفاده شده، در مجموع 21 نوار قابل امتیازدهی ایجاد نمودند، که 18 نوار تشکیل شده چند شکلی نشان دادند. میانگین PIC برای نشانگرهای RAPD و ISSR به ترتیب 33/0و 304/0 برآورد گردید. میانگین تنوع ژنتیکی نی (H) برای نشانگر های RAPD و ISSR به ترتیب 325/0 و 396/0 و شاخص اطلاعاتی شانون (I) برای نشانگر رپید 488/0 و برای نشانگر ISSR، 55/0 محاسبه شد. بر اساس اطلاعات بهدست آمده از تجزیه خوشهای اگرچه تنوع ژنتیکی بالایی بین اکوتیپ های مورد مطالعه وجود دارد، ولی نتایج تجزیه خوشه ای نشان داد که بین گروه های مشخص شده تنوع ژنتیکی با تنوع جغرافیایی مطابقت نداشته است. در مجموع مطالعات انجام شده بر روی اکوتیپ های جاشیر نشان داد که نشانگر مولکولی RAPDو ISSR برای بررسی تنوع ژنتیکی جاشیر مناسب بوده و توانسته دامنه وسیعی از تنوع را نشان دهد.
جاشیر,جمعیت,چندشکلی,نشانگر مولکولی
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121226.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121226_17bfeda3f28c8c90220687510ff2be96.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
بررسی تنوع ژنتیکی گیاه دارویی پنجانگشت (Vitex agnus-castus L) بر اساس نشانگر مولکولی ISSR
179
192
FA
عبدالجبار
سعیدیانی
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زیستشناسی، دانشگاه پیام نور ، واحد کرمانشاه
jabarsaedyani1984@gmail.com
زهرا
بقایی فر
استادیار، گروه زیستشناسی، دانشگاه پیام نور، واحد کرمانشاه
azhar.baghaee@pnu.ac.ir
محسن
فرشادفر
دانشیار، گروه کشاورزی، دانشگاه پیام نور، واحد کرمانشاه (farshadfarmohsen@yahoo.com)
farshadfarmohsen@yahoo.com
پویا
پورنقی
استادیار، گروه زیستشناسی، دانشگاه پیام نور، واحد کرمانشاه
p.pournaghi@gmail.com
هومن
شیروانی
0000-0001-8028-4311
کارشناس ارشد گروه کشاورزی، دانشگاه پیام نور، واحد کرمانشاه
hooman.sh1366@yahoo.com
10.22092/ijrfpbgr.2019.125467.1337
DOR:<br /> <span lang="EN-GB">98.1000/1735-0891.1398.27.179.54.2.1576.82</span><br /> گیاه پنجانگشت یکی از مهمترین گیاهان دارویی است که نقش مهمی در سلامت زنان دارد. با توجه به تنوع بالا بین نمونههای این گیاه، تنوع ژنتیکی تعداد 19 ژنوتیپ با استفاده از 13 آغازگر ISSR بررسی شد. آغازگرهای ISSR درمجموع توانستند 74 باند تولید کنند که از این تعداد، 4 باند یکشکل و مابقی چند شکل بودند. میانگین درصد چندشکلی در بین ژنوتیپهای مورد بررسی برابر 95% بود که درصد چندشکلی برای آغازگرهای UBC824 (80%)، IS14 (83%)، UBC851 (83%) و IS11 (89%) و برای سایر آغازگرها برابر با 100% بود. در مجموع بر اساس کلیه شاخصها، مناسبترین آغازگرها برای بررسی تنوع ژنتیکی پنجانگشت، آغازگرهای IS16، IS5 و UBC807 معرفی شدند. فاصله ژنتیکی ژنوتیپهای مورد بررسی با استفاده از ضریب دایس از 195/0 تا 593/0 متغیر بود. نتایج حاصل از دندروگرام تجزیه خوشهای به روش UPGMA بر اساس ضرایب فاصله دایس، ژنوتیپها را در 3 گروه قرار داد. ژنوتیپها بر اساس روش تجزیه به مختصات اصلی اول و دوم پراکنش داده شدند که این دیاگرام با نتایج تجزیه خوشهای کاملاً مطابقت داشت. همچنین نتایج حاصل از گروهبندیها، با استفاده از تجزیه واریانس مولکولی تأیید شد.<br /> <strong> </strong>
تنوع ژنتیکی,نشانگر ISSR,گیاه دارویی,Vitex
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121227.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121227_4dc45c86b5d6316e53f9068f3fc8ee02.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
بررسی تنوع پروتئینی و میزان بیان پپتیدهای متفاوت در اکوتیپهای گیاه ناخنک (Astragalus hamosus L) با استفاده از روش SDS-PAGE
193
203
FA
حسین
زینلی
دانشیار، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و
ترویج کشاورزی، اصفهان، پست الکترونیک: hoszeinali@yahoo.com
hoszeinali@yahoo.com
مهدی
هادیپور
کارشناس ارشد بیوتکنولوژی، دانشگاه صنعتی اصفهان
آذر
آرتی
کارشناس ارشد بیوتکنولوژی، دانشگاه پیام نور
مریم
صادقی
کارشناس ارشد سیستماتیک اکولوژی، دانشگاه اصفهان
معصومه
حسن بارانی
دانشآموخته دکترای سیستماتیک گیاهی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران
mh_plantbiology@yahoo.com
10.22092/ijrfpbgr.2019.110684.1258
DOR:<br /> <span>98.1000/1735-0891.1398.27.193.54.2.1576.69</span><br /> ناخنک (<em>Astragalus hamosus</em>) گیاهی یکساله، علفی متعلق به خانواده بقولات میباشد. شناخت الگوی تنوع گونهها امری مهم در برنامههای بهنژادی بوده و منجر به آگاهی از فرایندهای تکاملی میشود. این مطالعه به منظور بررسی تنوع پروتئینی اکوتیپهای این گیاه انجام شد. با توجه به آنالیز تنوع پروتئینی گیاه <em>A.hamosus</em>، محتوای اطلاعات چندشکلی (PIC) در این مطالعه برابر 49/0 محاسبه شد. نمودار خوشهای با ضریب تشابه دایس و بهروش UPGMA ترسیم شد. اکوتیپهای مورد مطالعه با استفاده از خط شاخص، در ضریب تشابه 88 درصد در سه زیرگروه قرار گرفتند. از 13 اکوتیپ مورد مطالعه، 11 مورد با تشابه نسبتاً بالایی در یک گروه قرار گرفتند. اکوتیپ1 کرمانشاه با تفاوت معنیداری از سایر اکوتیپها تفکیک شد. با توجه به نتایج حاصل از میزان بیان 7 پپتید بررسی شده در 13 اکوتیپ مورد مطالعه، از لحاظ تجمعی بیشترین و کمترین بیان پپتیدی، به ترتیب مربوط به پپتید6 با 24195 واحد و 7 با 4328 واحد نرمافزار PhoretixPro مشاهده گردید. بر اساس آنالیز نمودارها، در کل پپتیدهای بیان شده در اکوتیپهای مختلف، بیشترین بیان مربوط به پپتید4 از اکوتیپ2 کرمانشاه بود. پپتید7 در هیچیک از اکوتیپهای مورد بررسی دیگر حتی به میزان بسیار اندک نیز بیان نشده بود. در واقع با ظهور این پپتید، پروتئین جدیدی به پروفایل پروتئینی گیاه <em>A. hamosus</em> موجود در اکوتیپ کرمانشاه اضافه گردید.
بیان پروتئین,تنوع پروتئینی,ناخنک,اکوتیپ
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121228.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121228_68c079cd4e08b41ca51b77aa363a7d4c.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
بررسی سیستم گردهافشانی و میزان خودناسازگاری در دو گونه مرزه سهندی Satureja sahendica و مرزه بختیاری S. bachtiarica
204
215
FA
آناهیتا
شریعت
دکتری اصلاح نباتات، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، نویسنده و مسئول مکاتبات، پست الکترونیک: shariat@rifr-ac.ir
shariat@rifr-ac.ir
فاطمه
سفیدکن
استاد پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران
sefidkon@rifr-ac.ir
10.22092/ijrfpbgr.2018.124021.1322
DOR:<br /> 98.1000/1735-0891.1398.27.204.54.2.1576.32<br /><br /> آگاهی از سیستم گردهافشانی و میزان خودناسازگاری گونههای گیاهی، اولین گام در اتخاذ روش اصلاحی مناسب است. این مطالعه بهمنظور بررسی میزان خودناسازگاری و درصد خودگشنی و دگرگشنی دو گونه مرزه بومی ایران شامل مرزه سهندی <em>Satureja sahendica</em> و مرزه بختیاری <em>S.bachtiarica</em> انجام گردید. به این منظور تعدادی از گلآذینهای هر ژنوتیپ را برای انجام خودگشنی اجباری با پاکت پوشانیده و به تعداد دیگری از گلآذینها، اجازه گردهافشانی آزاد داده شد. همچنین میزان زندهمانی دانه گرده و میزان پذیرش کلاله تعیین گردید. ریختشناسی گل نیز با مطالعه صفات مختلفی ازجمله طول گل، طول کاسبرگ، طول بساک، طول خامه، طول میله پرچم، شکل خامه، شکل کلاله، طول تخمدان، موقعیت قرارگیری پرچمها نسبت به یکدیگر و موقعیت قرارگیری پرچمها نسبت به مادگی انجام شد. شاخص خودناسازگاری در مرزه بختیاری و سهندی بهترتیب 96 و 79 درصد تعیین گردید. نتایج حاصل از این تحقیق، بیانگر نیمه خودگشن بودن دو گونه مرزه مورد مطالعه می باشد که میتواند نویدی برای تولید بذر هیبرید از طریق تلاقیهای بین و درون گونهای باشد. از نتایج کاربردی این تحقیق که میتوان در برنامه اهلی کردن و اصلاح دو گونه مذکور استفاده نمود، زمان مناسب دورگگیری در مرزه بختیاری و سهندی است که بهترتیب در روزهای پنجم و ششم بعد از باز شدن گلها تعیین شد. در این مرحله کلالهها در اوج پذیرش هستند و میتوانند با استفاده از گرده گلهایی که دو روز به بازشدن آنها باقی مانده و دارای حداکثر درصد زندهمانی هستند، گردهافشانی شوند.
زنده مانی دانه گرده,میزان پذیرش کلاله,خودگشنی,ریخت شناسی گل
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121229.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121229_ea71128ee308092fe49c8107e4fe3219.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
ارزیابی تحمل به تنش شوری برخی اکوتیپهای رازیانه در شرایط گلخانهای با استفاده از GT Biplot و GGE Biplot
216
230
FA
محمد
ضابط
0000-0003-2605-996x
دانشیار، دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند، پست الکترونیک: mzabet@birjand.ac.ir
mzabet@birjand.ac.ir
عصمت
خاکسارنژاد
دانشجوی کارشناسی ارشد اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند
e.khaksarnejad@gmail.com
علی
ایزانلو
0000-0002-5388-1716
استادیار، دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند
a.izanloo@birjand.ac.ir
محمد حسن
سیاری زهان
دانشیار، دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند
msayari@birjand.ac.ir
10.22092/ijrfpbgr.2019.125264.1334
DOR:<br /> 98.1000/1735-0891.1398.27.217.54.2.1575.32<br /> به دلیل توسعه و افزایش زمینهای شور و کاهش زمینهای کشاورزی مطلوب برای کاشت، شناسایی گیاهان دارویی مقاوم به شوری اهمیت زیادی دارد. به همین منظور آزمایشی برای شناسایی اکوتیپهای پایدار رازیانه در سه سطح تنش شوری طی سالهای <br /> 94-1393 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند انجام گردید. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور A (اکوتیپهای سردشت، سقز، کرمان، تبریز، سبزوار، روم، خوسف، بجنورد، مشهد و شبستر) و فاکتور B (سه سطح شوری سه، شش و نه دسیزیمنس بر متر از نمک Nacl) با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که در تنش سه 72 درصد، در تنش شش 1/69 درصد، در تنش نه 2/65 درصد و در تمام سطوح تنش 2/65 درصد از کل تنوع موجود در دادهها با نمودار بایپلات ژنوتیپ×صفت توجیه شد. بیشترین تنوع توجیه شده با نمودار چند ضلعی ژنوتیپ×صفت در تنش سه ناشی از آسکوربات پراکسیداز، کلروفیل a و کلروفیل کل، در تنش شش ناشی از سوپراکسیددیسموتاز، در تنش نه ناشی از کلروفیل کل، کلروفیل a، کلروفیل b و سوپراکسید دیسموتاز و در تمام سطوح تنش شوری ناشی از کلروفیل کل، کلروفیل a، کلروفیل b و سوپراکسید دیسموتاز بود. در تمام سطوح تنش اکوتیپ تبریز در محتوای کاتالاز، پرولین و مالوندیآلدئید، اکوتیپ مشهد در پارامترهای کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و آسکوربات پراکسیداز و اکوتیپ روم نیز از نظر میزان سوپراکسیددیسموتاز نسبت به سایرین برتر بود. بر اساس کلیه صفات و در همه محیطها اکوتیپ مشهد نسبت به سایر اکوتیپها بهتر و پایدارتر بود.
اکوتیپ,آنزیم,مؤلفه,نمودار دو وجهی
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121247.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121247_d706c6a6fdb3bd3d8753b2167afa6c8e.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
اثر تنظیمکنندههای رشد بر کالوسزایی و باززایی درون شیشهای گیاه شابیزک (Atropa belladonna)
231
239
FA
بتول
زارعی
دکترای گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام
b_zarei62@yahoo.com
زهرا
تقی پور
دانشجوی دکتری، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام
پست الکترونیک: zahrataghipour928@gamil.com
zahrataghipour928@gmail.com
دانیال
کهریزی
دانشیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه
dkahrizi@yahoo.com
10.22092/ijrfpbgr.2019.121460.1300
شابیزک (<em>Atropa belladonna</em>) گیاهیاز خانواده سولاناسه، یکساله و دارای یکی از آلکالوئیدهای تروپانی مهم به نام هیوسیامین میباشد. با توجه به اهمیت دارویی و اقتصادی کشت شابیزک، پیشرفت در روشهای کشت بافت و باززایی این گیاه در شرایط<em>in vitro</em>بهمنظور آسان نمودن روشهای انتقال ژن به این گیاه دارویی مهم میباشد. ازاینرو در این تحقیق بهینهسازی شرایط کشت بهمنظور تولید کالوس و باززایی گیاه<em>Atropa belladonna</em>بررسی گردید<em>. </em>برای تولید کالوس ابتدا بذرهای استریل شابیزک در محیط کشت MS کشت شدند. پس از جوانهزنی بذر و رشد گیاهچهها به مدت دو ماه، ریزنمونههای ساقه و برگ در محیط کشت MS حاوی ترکیبی از غلظتهای هورمونی مختلف 2,4-D (0، 5/0 و 1 میلیگرم در لیتر) و Kin (0، 1 و 2 میلیگرم در لیتر) قرار گرفتند. برای بررسی درصد باززایی کالوسهای حاصل از ریزنمونه ساقه از هورمون Kin در چهار سطح (0، 3، 5 و 8 میلیگرم در لیتر) در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار استفاده شد. نتایج نشان داد که از نظر تیپ ریزنمونه، ریزنمونههای ساقه بیشترین کالوسزایی را داشتند. از نظر غلظتهای هورمونی، ترکیب دو هورمون در غلظتهای MS+2mg/l Kin +1mg/l 2,4,D و همچنین MS+1mg/l Kin +1mg/l 2,4,D بیشترین میزان تولید کالوس را نشان دادند. افزایش غلظت هورمون Kin در محیط MS با افزایش درصد باززایی ارتباط مستقیم داشت و بیشترین میزان باززایی در غلظت 8 میلیگرم در لیتر با 66/36 درصد دیده شد.
باززایی,کالوس زایی,کاینتین,شابیزک
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121248.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121248_311218934eeb0e2e82fc4db61ab26395.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
تعیین بهترین محیطکشت جهت ریزازدیادی سرو کهنسال ابرکوه (Cupressus sempervirens var. horizontalis)
240
251
FA
الهه
زمانی
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه اردکان، ایران
elahezamani43@yahoo.com
مریم
دهستانی اردکانی
استادیار گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه اردکان، یزد، ایران
mdehestani@ardakan.ac.ir
کاظم
کمالی
استادیار گروه علوم خاکشناسی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه یزد، ایران
kkamali@yazd.ac.ir
10.22092/ijrfpbgr.2019.122188.1307
DOR:<br /> 98.1000/1735-0891.1398.27.241.54.2.1578.41<br /> این پژوهش بهمنظور حفظ ذخیره ژنتیکی و تکثیر سرو کهنسال ابرکوه (<em>Cupressus sempervirens </em>var<em>. horizontalis </em>Mill<em>.</em>) به روش کشت بافت انجام شد. در این تحقیق، تأثیر محیطهای کشت مختلف شاملWPM (Woody Plant medium)، WPMتغییریافته، LS، SH و QL همراه با تنظیمکننده بنزیل آدنین (BA) در مقادیر مختلف 0، 01/0 و 1 میلیگرم بر لیتر در مرحله استقرار و 0، 1، 5/1، 2 و 5 میلیگرم بر لیتر در مرحله پرآوری در کشت شیشهای این گیاه بررسی شدند. ریشهزایی، با دو روش کشت درون و برون شیشهای مطالعه شد. در کشت برون شیشهای از ترکیب کوکوپیت و پرلایت با سه نسبت 1:1، 2:1 و 3:1 استفاده شد. پس از تیمار انتهای گیاهچههای حاصل از کشت بافت با چهار غلظت IBA (1000، 2000، 3000 و 4000 میلیگرم بر لیتر) درون بسترها کشت شدند. در کشت درون شیشهای، ریزنمونهها بهمنظور تولید ریشه در محیط کشت WPM حاوی مقادیر مختلف IBA (1، 2 و 5 میلیگرم بر لیتر) کشت گردیدند. طبق نتایج بهدستآمده در هر دو مرحله استقرار و پرآوری، بیشترین رشد طولی ریزنمونهها در محیط کشت WPM حاصل شد. در مرحله پرآوری، بیشترین تعداد شاخه در محیط کشت LS بهدست آمد که با محیطهای WPM و WPM تغییر یافته اختلاف معنیداری نشان نداد. با افزایش غلظت BA، تعداد و طول شاخساره بهطور معنیداری افزایش یافت. بهطوریکه بیشترین تعداد و طول شاخه بهترتیب در غلظت 5 و 2 میلیگرم در لیتر BA حاصل شد. ریشهزایی تنها در ریزنمونههای کشت شده در محیط کشت WPM حاوی 5 میلیگرم در لیتر IBA انجام گردید.
تنظیم کنندههای رشد گیاهی,پرآوری,کشت بافت,ریزنمونه,ریشهزایی
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121249.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121249_82fb00179c66a2fb0c9ea9a73c148ac5.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
مطالعه تنوع مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی شش گونه مرزه Satureja spp در استان آذربایجانشرقی
252
266
FA
فرید
نورمند مؤید
دانشجوی دکتری، گروه اصلاح نباتات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
farid.nm@areeo.ac.ir
محمدرضا
بیهمتا
استاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران. پست الکترونیک: pomato1960@gmail.com
mrghanad@ut.ac.ir
سیدرضا
طبائی عقدائی
استاد پژوهش، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران
tabaei@rifr-ac.ir
محمد رضا
نقوی
استاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
mnaghavi@ut.ac.ir
10.22092/ijrfpbgr.2018.123216.1316
DOR:<br /> 98.1000/1735-0891.1398.27.253.54.2.1605.1610<br /> مرزه (<em>Satureja </em>spp.) با داشتن ترکیباتی همانند تیمول و کارواکرول، جایگاه ویژهای در بین گیاهان دارویی دارد. در این پژوهش، نشاء 18 اکسشن از شش گونه مرزه در ایستگاه تیکمهداش آذربایجانشرقی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار کشت شدند. طی دو سال از صفات مورفولوژی و فیتوشیمیایی یادداشتبرداری شد. نتایج نشاندهنده تنوع بالای بین و درون گونهای بود. از بین گونهها، <em>S. spicigera</em> (اکسشن گنجه گیلان) با بالاترین عملکرد اسانس (4/20 کیلوگرم در هکتار) و <em>S .sahendica</em>(اکسشن زینجناب آذربایجانشرقی) با بیشترین درصد استقرار و کوتاهترین دوره گلدهی سازگارترین گونهها با بیشترین مقدار تیمول شناسایی شدند. مقدار تیمول با صفات وزن سرشاخه گلدار و سطح برگ همبستگی مثبت نشان داد. در تجزیه خوشهای، گونهها به سه گروه تقسیم شدند، <em>S.bachtiarica</em> از یزد در گروه یک، <em>S. mutica</em>از خراسان شمالی در گروه دو و گونههای سازگار با آب و هوای آذربایجانشرقی (<em>S.spicigera</em><em>، </em><em>S. sahendica</em><em>، </em><em>S. atropatana</em>و <em>S. macrantha</em>) در گروه سه قرار گرفتند. در تجزیه به مؤلفههای اصلی گزینش بر اساس مؤلفه اول منجر به انتخاب گونههایی با عملکرد اسانس بالا و گزینش براساس مؤلفه دوم منجر به انتخاب گونههایی با کیفیت اسانس بالا میشود. گروهبندی گونهها در نمودار بایپلات بر اساس مؤلفه اول و دوم با نتایج خوشهای و پراکنش جغرافیایی همخوانی قابل توجهی داشت. بر اساس نتایج برای مناطق سردسیر میتوان گونههای زودرس یا متوسطرس با نسبت برگ و گل به ساقه و سطح برگ بالا را انتخاب کرد و اجزای عملکرد را تا حدی بالا برد که موجب کاهش بازده اسانس نشود.
اسانس,تیمول,دارویی,سازگاری,خوشهای
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121250.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121250_0d5208ac39e3837597242e3ba13d16da.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
تاثیر شرایط رویشگاه بر برخی متابولیتهای ثانویه، رنگدانههای فتوسنتزی، یونهای معدنی و فعالیت آنتی-اکسیدانی سیاهتاغ (Haloxylon aphyllum Iljin)
268
277
FA
مهدیه
تجملیان
دانشجوی دکتری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد
tajamoliyan@gmail.com
حمید
سودائی زاده
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد. پست الکترونیک: hsodaie@yazd.ac.ir
hsodaie@yazd.ac.ir
اصغر
مصلح آرانی
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد
amosleh@yazd.ac.ir
محمد هادی
راد
استادیار پژوهشی بخش تحقیقات جنگل و مرتع، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، استان یزد، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، یزد، ایران
mohammadhadirad@gmail.com
محمدعلی
حکیم زاده
استادیار، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد
hakim@yazd.ac.ir
10.22092/ijrfpbgr.2019.124624.1327
DOR:<br /> 98.1000/1735-0891.1398.27.268.54.2.1578.32<br /> سیاه تاغ (<em>Haloxylon aphyllum</em> Iljin) از گونه های سازگار در مناطق بیابانی است که علاوه بر تثبیت ماسه های روان، سازگاری مناسبی با اراضی شور دارد. تجمع متابولیت ها در تنظیم اسمزی گیاه نقش مهمی دارند و اهمیت نسبی این مواد، با توجه به گونه گیاهی، رویشگاه و شدت تنش متفاوت است. ازاینرو بهمنظور بررسی تأثیر شرایط رویشگاه بر رنگدانه های فتوسنتزی، فعالیت آنتیاکسیدانی، اسیدهای آمینه، قندهای محلول و محتوای یونی سیاه تاغ، آزمایشی در دو منطقه در شهرستان بافق با شرایط خاکی متفاوت (خاک شور-سدیمی پلایا و غیر شور تپهماسهای) در سال 1395 انجام شد. داده های به روش یک طرفه تجزیه واریانس شدند. نتایج نشان داد که میزان کلروفیل، کاروتنوئید، آنتوسیانین، فنل و میزان فعالیتهای آنتی اکسیدانی در بین دو رویشگاه، در سطح احتمال یک درصد متفاوت بود. میانگین شاخصهای فوق در خاکهای با شوری بالای در رویشگاه پلایا نسبت به رویشگاه تپهماسهای بیشتر بود. از بین اسیدهای آمینه مورد بررسی، میانگین میزان اسید آسپارتیک، اسید گلوتامیک، گلیسین و گلوتامین در سیاهتاغ رشد کرده در رویشگاه ماسه ای بهترتیب با 27/13، 66/13، 01/17 و 21/12 میکروگرم بر گرم نسبت به رویشگاه پلایا بیشتر بود. از لحاظ سایر اسیدهای آمینه در بین دو رویشگاه تفاوت معنیداری مشاهده نشد. تفاوت بین رویشگاه ها برای قندهای محلول معنی دار بود (p<0.01) و میانگین قندهای محلو ل در رویشگاه ماسهای (24/26 میلیگرم بر گرم وزن خشک) نسبت به پلایا (26/13 میلیگرم برگرم وزن خشک) بیشتر بود. در کل با توجه به نتایج بهدستآمده مشخص شد که سیاه تاغ با بهبود فعالیتهای آنتیاکسیدانی، افزایش محتوای رنگدانه ای و تعدیل غلظت یونها به ویژه تجمع پتاسیم در اندام خود با شوری مقابله نموده و نقش سایر اسمولیت ها مانند اسیدهای آمینه و قندهای محلول در مقاومت گیاه به شرایط تنش خشکی و محیط هایی با شوری کمتر از اهمیت بیشتری برخوردار بود.
آنتوسیانین,اسیدهای آمینه,فنل کل,کارتنوئید,کلروفیل,یون های معدنی
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121251.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121251_2565c61658bb6402cf8724691d4660e2.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
تنوع ژنتیکی و فنوتیپی جمعیتهای راش شرقی (Fagus orientalis Lipsky) در ارتفاعات مختلف جنگلهای گیلان، ماسال
278
290
FA
محبوبه
محبی بیجارپسی
دانشجوی دکتری، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی صومعهسرا، دانشگاه گیلان، رشت
mahboob.mohebi@gmail.com
تیمور
رستمی شاهراجی
استاد، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی صومعهسرا، دانشگاه گیلان، رشت
tsharaji@gmail.com
حبیب الله
سمیع زاده لاهیجی
استاد، گروه بیوتکنولوژِی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت
hsamizadeh@guilan.ac.ir
10.22092/ijrfpbgr.2019.125171.1333
DOR:<br /> 98.1000/1735-0891.1398.27.279.54.2.1578.1604<br /> تنوع ژنتیکی بین جمعیت ها مهمترین فاکتور برای تکامل و سازگاری گونههای گیاهی است. در این مطالعه، تنوع ژنتیکی در جمعیتهای راش شرقی در برخی از ویژگیهای برگ در سه ارتفاع رویشگاه در جنگلهای ماسال در استان گیلان بررسی شد. برای این منظور سه ارتفاع 700، 1200 و 1700 متر از سطح دریا انتخاب گردید. در هر ارتفاع تعداد 20 پایه درخت از هر جمعیت بهطور تصادفی انتخاب شدند. سپس از هر درخت تعدادی برگ از بخشهای جنوبی و شمالی تاج درختان سالم و بالغ جمع آوری گردید. در این پژوهش صفاتی مانند شاخص برگ، شاخص دمبرگ، سطح برگ، سطح ویژه برگ، وزن ویژه برگ، محتوای آب نسبی برگ و وزن خشک برگ اندازهگیری شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش آشیانهای مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تجزیه واریانس بین رویشگاه ها تفاوت معنیداری را برای بیشتر صفات بین جمعیت اول (700 متر) با جمعیت دوم و سوم نشان داد. در مقایسه میانگین جمعیت ها (طبقات ارتفاعی)، مقادیر میانگین سطح برگ، سطح ویژه برگ و محتوای آب نسبی در ارتفاع میانی بیشتر از دو ارتفاع دیگر بود. بیشترین میزان وراثتپذیری برای صفات سطح برگ، سطح ویژه برگ، وزن خشک، شاخص دمبرگ و وزن ویژه خشک در جمعیتهای ارتفاع میانی مشاهد شد. همچنین بیشترین میزان وراثتپذیری برای صفات شاخص برگ و محتوای آب نسبی در جمعیتهای ارتفاع مرتفع مشاهده شد. نتایج نشان داد که میزان همبستگی بین صفات در جمعیتهای ارتفاع میانی (1200 متر) بیشتر و معنی دارتر از جمعیتهای اول (700 متر) و سوم (1700 متر) بود.
اصلاح نژاد,تنوع ژنتیکی,راش شرقی,ژنتیک کمی,همبستگی ژنتیکی
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121252.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121252_d3ef929623523e821773d8042ffbcc28.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
بررسی تنوع مورفولوژیکی، اکولوژیکی و درصد اسانس جمعیتهای مختلف چند گونه آویشن (Thymus spp) مناطق شمالغرب و غرب ایران
291
306
FA
رقیه
نجف زاده
استادیار، گروه گیاهان دارویی، مرکز آموزش عالی شهید باکری میاندوآب، دانشگاه ارومیه
پست الکترونیک: r.najafzadeh@urmia.ac.ir
roghayehnajafzadeh@yahoo.com
زینب
رشیدی
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه گیاهان دارویی، مرکز آموزش عالی شهید باکری میاندوآب، دانشگاه ارومیه،
zainab.rashidi123@gmail.com
بهروز
شکری
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه گیاهان دارویی، مرکز آموزش عالی شهید باکری میاندوآب، دانشگاه ارومیه
behruz.shokri1923@gmail.com
حسین
عبدی
دانشجوی دکتری گروه اصلاح و بیوتکنولوژی گیاهی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
hosseinabdi31@yahoo.com
10.22092/ijrfpbgr.2019.124468.1326
DOR:<br /> 98.1000/1735-0891.1398.27.292.54.2.1576.1606<br /> آویشن ازجمله گیاهان بومی ایران است که با خواص بینظیر خود در زمره مهمترین گیاهان دارویی قرار دارد. در این پژوهش تنوع مورفولوژیکی، اکولوژیکی و درصد اسانس 15 جمعیت آویشن (هشت جمعیت از گونه <em>T. kotschyanus</em>، سه جمعیت از گونه <em>T.migricus</em><em>، </em>دوجمعیت از گونه<em>T. fedtschenkoi</em> و یک جمعیت از گونه <em>T. fallax</em> و<em>T. pubescens</em>) رویشگاههای طبیعی مناطق شمالغرب و غرب کشور بررسی شد. برای تعیین درصد اسانس، سرشاخههای گلدار جمعیتها در فصل گلدهی برداشت شدند و بهروش تقطیر با آب با کمک دستگاه کلونجر به مدت سه ساعت اسانسگیری شدند. دادههای خصوصیات خاک، پارامترهای آب و هوایی و موقعیت جغرافیایی رویشگاهها مشخص گردید، با توجه به نزدیکی جغرافیایی، تفاوت قابل ملاحظهای بین مناطق جمعآوری آویشن مشاهده شد. این تفاوت ها به تنوع ژنتیکی بین جمعیتها منجر گردید و تنوع معنیداری برای تمام صفات اندازهگیری مشاهده شد. همبستگی بین درصد اسانس با طول گلآذین منفی و معنیداری بود. در تجزیه به مؤلفههای اصلی، سه مؤلفه نخست %85 از کل تغییرات دادهها را توجیه نمودند. در تجزیه خوشهای 15 جمعیت مورد مطالعه در سه گروه تقسیم شدند. بیشترین و کمترین میانگین صفات در گروه سوم و اول مشاهده شد و گروه دوم در وضعیت بینابینی قرار گرفت. طبق این نتایج، جمعیت چناره- گوگجه بیشترین میانگین برای صفات مورفولوژیکی را به خود اختصاص داد. از نظر بازده اسانس نیز تفاوت بین جمعیتها معنیدار بود. دامنه بازده اسانس جمعیتها از 92/0 درصد تا 82/2 درصد بود که بیشترین مقدار به ترتیب مربوط به جمعیت سردشت- کولسه (82/2%) ، ارومیه- قوشچی (9/1%) و نقده- سلطانیعقوب (7/1%) بود. طبق نتایج حاصل از این پژوهش، جمعیت سردشت- کولسهعلیا از گونه <em>T. fedtschenkoi</em>، ارومیه- قوشچی از گونه <em>T. migricus</em> و جمعیت نقده- سلطانیعقوب از گونه <em>T. kotschyanus</em> به دلیل داشتن درصد اسانس بالا جهت استفاده در صنایع وابسته و داروسازی و برنامههای بهنژادی معرفی شدند.
آویشن,اسانس,تنوع ژنتیکی,گیاهان دارویی
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121253.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121253_0787f950512cba5f04e76cb2dc959469.pdf
مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران
1735-0891
2383-1448
27
2
2020
02
20
اثر تنش خشکی بر خصوصیات جوانه زنی بذر در جمعیتهای 4 گونه اسپرس بومی ایران (Onobrichis sp)
309
318
FA
ربابه
فرحدوست
کارشناس ارشد، بخش تحقیقات گیاهشناسی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران
rfarahdoost93@gmail.com
علی اشرف
جعفری
http://orcid.org/000
استاد پژوهش، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران. پست الکترونیک: aajafai@rifr-ac.ir
aliashrafj@gmail.com
10.22092/ijrfpbgr.2019.114792.1268
DOR:<br /> 98.1000/1735-0891.1398.27.309.54.2.1575.46<br /> بهمنظور بررسی تحمل به تنش خشکی در گیاه اسپرس آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه و گلخانه در مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور طی سالهای 1393-1394 اجرا شد. در این تحقیق از چهار گونه اسپرس <em>Onobrichis michoxii</em>، <em>O. cristagalli</em>، <em>O. sativa</em> و <em>O. sabnitens</em> در چهار تیمار خشکی در آزمایشگاه (شاهد 0، 3/0-، 6/0-، MPa 9/0-) و گلخانه ( FC100% ظرفیت زراعی، FC75%، FC50% و FC 25%) استفاده شد. صفات درصد و سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه، طول گیاهچه، نسبت طول ریشهچه به ساقهچه، وزن تر و خشک گیاهچه و شاخص بنیه بذر آنها اندازهگیری گردید. نتایج تجزیه دادهها نشان داد که در هر دو آزمایش با افزایش تنش خشکی، درصد و سرعت جوانه زنی، طول ساقهچه، طول گیاهچه، وزن تر و خشک گیاهچه و شاخص بنیه بذر در همه گونهها کاهش یافت و کمترین مقدار آنها در آزمایشگاه در تنش (MPa 9/0-) و در گلخانه تنش (FC 25%) مشاهده شد. از لحاظ صفات طول ریشهچه و نسبت طول ریشهچه به ساقهچه روند معکوس بود، بهطوریکه با شدت تنش مقدار این صفات تا تنش MPa 6/0 دارای روند افزایشی بود و بعد از آن روند ثابت یا کاهشی بود. در مقایسه بین گونهها در آزمایشگاه بیشترین میانگین درصدجوانهزنی و رشد گیاهچه مربوط به گونههای <em>O. sabnitens</em> و <em>O. michauxii</em> بود. در شرایط گلخانه گونه <em>O. michoxii</em>نسبت به سایر گونهها عملکرد بیشتری داشت و بهعنوان گونه مقاوم به خشکی برای بذرپاشی مراتع و استفاده از آن در برنامههای اصلاح گیاهان مرتعی معرفی شد.
بذر,پلیاتیلن گلایکول,ظرفیت زراعی,جوانهزنی,اسپرس Onobrychis
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121254.html
https://ijrfpbgr.areeo.ac.ir/article_121254_a8d5b02517ec2c1a4566c5d1db5f6a17.pdf